نفیسه امروز اومد خونه مون. دیدن یه رفیق وبلاگیِ دیگه حس خوبی داشت. نمی دونم چند مدت نوشتم. شاید خیلی کم. ولی دیدن نفیسه بعنوان سومین بلاگر ، بعد از خانم حداد و آقای عادل مهربان ، خیلی بیشتر خوشحالم کرد. شاید بخاطر اینکه با نفیسه هم همسن بودیم و هم همجنس. شاید بخاطر اینکه تو وب خودش کم مینوشت و نظراتش همیشه خصوصی بود و منو کنجکاو کرده بود تا بیشتر بشناسمش. و حالا میتونم بگم که شاید فقط و فقط بخاطر حرفای نفیسه قصد کردم تو شرایطی که موبایلمو کاملا کنار گذاشتم ، تلویزیون دیدنم رو در حد یه بیست و سی و یه سمت خدا محدود کردم ، و کامپیوتر و اینترنتم فقط برای خوندن تجربه های بارداری و قبل و بعد زایمانِ بقیه مادرا استفاده میشه ، برگردم و گاهی بنویسم. و احتمالا مهمترین دلیلش این بود که نفیسه گفت بخاطر من حفظ قرآنشو شروع کرده و حالا حافظ هفت جزئه.

بسم الله میگم و دوباره از نو مینویسم ، انشاالله برای خدا. و اگه ایرادی نداشته باشه ، تو دوره بارداریم با کامنتای بسته پست میذارم تا بچه هام در امان باشن از خوندن و شنیدن حرفای آدمایی که گاهی مراعات حال یه زن باردار و بچه هاشو نمیکنن.


+ نوشتم بچه هام. خدا خواسته من حامل دو تا بچه باشم. بر خلاف تصورات من و مصطفی. بر خلاف نقشه هامون. ما هم چون نقشه هامون به هم خورده بود از خیر نرگس/علی گذشتیم.
بی مقدمه گفتم تمام اتفاقاتی رو که توی روزای نبودنِ اینجام افتاد. اینکه یه فاطمه و یه زهرا به خونه مون اضافه شده. دو قلوهای تو راهیِ ما بی حساب دارن میان. مثل همه ی رزق و روزیای دیگه ای که خدا بی حساب برامون فرستاده.
من؟ کاش بتونم همزمان به اندازه ی دو تا مادر شکرگزار رحمتای خونه مون باشم. مصطفی؟ کاش بتونه همزمان به اندازه ی دو تا پدر شکرگزار رحمتای خونه مون باشه.
سارا هم بارداره. هنوز خیلی زوده ، ولی از وجناتش حدس میزنم که پسر تو راه داره. خاله شدن برام غریب تر از مادر شدنه.
دنیا داره میچرخه. گاهی به کام ، گاهی. بازم به کام. و ما؟ خوشحال و شاد و خندانیم. الحمدلله بابت روزای خوبش. الحمدلله تر بابت روزای سختش.



+ قصد دارم مصطفی رو هم گاهی به نوشتن وادار کنم. حرفای زیادی برای نوشتن داره. امیدوارم که بتونم [چشمک]

+ یادش بخیر. هدر وبم هم خیلی دوست داشتنی بود و کلی هم خاطره قشنگ از اون عکس داشتم. تا زمانی که یه تایم خالی پیدا کنم برای اینکه بچرخم بین عکسام و یه هدر خوشگل دیگه پیدا کنم ، وبمو این شکلی تحمل کنین لطفا [لبخند]

بسم الله الرحمن الرحیم

، ,هم ,یه ,تو ,گاهی ,نفیسه ,خونه مون ,و یه ,دو تا ,و حالا ,شکرگزار رحمتای ,شاید بخاطر اینکه

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

صدای سخن عشق خانواده سالم = زندگی سالم سرای خاموشان تور | تور دبی | تور ارزان دبی | تور لحظه آخری آزمونی ها نکاح گروه صنعتی ایراماشین استقلال ☆ وبلاگ سیسی گرل - sisi movies ☆ کانون فرهنگی چکاد